خراسان: حرص و طمع به جانم افتاده بود و آن قدر غرق پول حرام شده بودم که از واقعيت هاي زندگي غافل ماندم. افسوس زماني از خواب غفلت بيدار شدم که ديگر زندگي ام را از دست داده ام و راه برگشتي ندارم.
مرد ۴۸ساله درحالي که از شدت ناراحتي سرش را بين دستانش گرفته بود با صدايي بغض گرفته افزود: کارمند يک شرکت بزرگ هستم و حدود ۴سال قبل با توجه به پيشنهاد کاري بسيار خوبي که از يکي از شهرهاي جنوبي کشور داشتم به آن منطقه نقل مکان کردم. البته من خانواده ام را همراه خودم نبردم و روزهاي اول خيلي دلتنگ همسر و فرزندانم مي شدم اما با پول زيادي که به عنوان دستمزد دريافت مي کردم کم کم به شرايط جديد زندگي ام عادت کردم و در واقع خانواده ام را از نظر عاطفي و احساسي از ياد بردم.
متاسفانه پس از گذشت مدتي درگير زد و بندهاي غيرقانوني شدم و درآمدم با دريافت رشوه هاي آن چناني چند برابر شد. طمع پول زياد و بادآورده باعث شد تا هر ۲ يا ۳ماه براي ديدن خانواده ام به مشهد بيايم و فقط خوشحال بودم که حساب بانکي همسر و فرزندانم را پر از پول کرده ام و آن ها زندگي مجلل و مرفهي دارند. اما واقعيت اين است که خانه اي در مسير سيلاب ساخته بودم و نمي فهميدم که پول حرام خير نمي کند.
شايد باور نکنيد زماني که با من تماس گرفتند و خبر دستگيري همسرم و دخترم را به اتهام رابطه نامشروع و سرقت به عنف به من دادند سرم سوت کشيد و تازه متوجه شدم چه قدر از قافله زندگي عقب مانده ام.
مرد پشيمان در دايره اجتماعي کلانتري نواب صفوي مشهد گفت: در اين مدت که خانواده ام را با ثروت بادآورده تنها گذاشته ام آن ها به ورطه خطا رفته اند و پس از برقراري ارتباط مخفيانه با ۲جوان خلافکار، دست به چندين فقره سرقت به عنف و زورگيري زده اند. آن چه بيشتر از همه مرا عذاب مي دهد اين است که همسر و دخترم با اسکناس هايي که من با استرس و از راه غيرقانوني برايشان مي فرستادم دنبال عياشي و خوشگذراني رفته اند و اين است عاقبت کسي که لقمه حرام به خانه اش مي برد.
خوب مي دانم که بازنده واقعي هستم چون خودم نيز در مدتي که دور از خانواده بوده ام در اثر رفت و آمد با افراد ناباب به مواد مخدر و مشروبات الکلي معتاد شده ام.
نظرات شما عزیزان: